از خون دل نوشتم نزدیکِ دوست نامه
اِنّی رأیتُ دَهراً مِن هجرکَ القیامة
معنی: دنیا را از رفتنت، مثل قیامت دیدم
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لَیسَتْ دُموعُ عَینی هذا لَنَا العَلامة؟
معنی: آیا اشکهای چشم من نشانی از مهجوری ما نیست؟
عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی
هر چند کازمودم، از وی نبود سودم
مَن جرّب المُجرّب حَلّت بهِ النَّدامه
معنی: پشیمانی به کسی میرسد که آزموده را، دوباره بیازماید
گفتم ملامت آید، گر گِرد دوست گردم
واللهِ ما رأینا حُبّاً بِلا مَلامة
معنی: به خدا ما عشقی بدون ملامت و سرزنش ندیدیم
عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی
پرسیدم از طبیبی، احوال دوست، گفتا:
«فی بُعدها عذابٌ، فی قُربها السلامة»
معنی: در دوری از او عذاب، و در نزدیکی او سلامت نهفته است
حافظ چو طالب آمد، جامی به جان شیرین
حتی یَذوق مِنهُ کاساً مِنَ الکَرامة
معنی: تا با دادن جان، جامی از کرامت عشق بچشد
عاشق شو ار نه روزی، کاری جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی
گر اوفتد به دستم آن میوهی رسیده
باز آ که توبه کردیم از گفته و شنیده
روزی کرشمهای کن ای یار برگزیده
یاران چه چاره سازم با این دل رمیده؟
شمشاد خوشخرامش در ناز پروریده
چون قطرههای شبنم بر برگ گل چکیده
وان رفتن خوشش بین وان گام آرمیده
صد ماهرو ز رشکش، جیب قصب دریده
جَیب: گریبان، قَصَب: پارچهی نازک کتانی
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
تو این روزهای سیاه و مریض.. فقط یکمی چای واسه من بریز
تورو جون هرکی که بهش مومنی فقط امشبو فقط امشبو فقط امشبو حرف رفتن نزن
ساعت هارو به عقب برگردون... اگه فرصتی هنوزم مونده
بگو تو گذشته چه میبینی که از آینده ترسونده
ساعت هارو به عقب برگردون... اون همه خاطره رو پیدا کن
پشت این همه شبه تکراری... یه جهان تازه رو من وا کن
من هنوز زخمیه خاطره ام... جز تو هیچ کس رو دلم مرحم نیست
اسم تو صدا زدم وقتی که حتی اسم خودمم یادم نیست
همه امیدمی این روزها بلکه نجاتم بدی از این زندون
تو فقط اگه بخوای میتونی... ساعت ها رو به عقب برگردون