میل زدم به یکی از این دانشگاه های امریکا که اپلای کرده بودم،که آقا جان جواب ما چی شد؟اصلآ نگاه کردین؟اگر ردم خب بگین دیگه!!!!جواب دادن که ۶ ام مارچ جواب را برایت پست کردیم و با میل و تلفن و اینا جواب نمیدیم!!!!!یعنی خداییش اینا بیکارنا!!!!!خو یه کلام بگین چی شد کارم دیگه؟؟؟توجه کردین شب عیدی همشون دارن رو اعصاب من قدم قدم پیاده روی میکنن؟؟؟؟خدایا زودتر امسال تموم شه،شاید سال ۹۱ فرجی شد...
یه نذری داشتم،مال چند سال پیش بود،باید قرآن رو ختم میکردم،از تنبلی هی امروز و فردا میکردم،تا اینکه یه ماه پیش دلم رو به دریا زدم رو شروع کردم،امشب تموم میشه،اما همین امروز تو یه وبلاگی به خاطر شفای یه دختر ۱۸ ساله تو یه نذر ختم قرآن گروهی شرکت کردم،اینجوری یعنی همزمان ۲ تا ختم قرآن....خوشحالم،این رو به فال نیک میگیرم...خدایا شکرت...
هنوزم چشمای تو ، مثل شبای پر ستاره ست
هنوزم دیدن تو ، برام مثل عمر دوباره ست
هنوزم وقتی می خندی ، دلم از شادی می لرزه
هنوزم با تو نشستن ، به همه دنیا می ارزه
امّا افسوس تو رو خواستن ، دیگه دیره ، دیگه دیره
امّا افسوس با نخواستن ، دلم آروم نمیگیره ، نمیگیره
تا گلی از سر ایوون تو پژمرد و فرو ریخت
شبنمی غم زده از گوشه ی چشمان من آویخت
تا گلی از سر ایوون تو پژمرد و فرو ریخت
شبنمی غم زده از گوشه ی چشمان من آویخت
دوری بین من و تو ، دوری ماهی و دریاست
دوری بین من و تو ، دوری ماه و تماشاست
امّا افسوس تو رو خواستن ، دیگه دیره ، دیگه دیره
امّا افسوس با نخواستن ، دلم آروم نمیگیره ، نمیگیره
این روزا وقتی به مشکلی بر میخورم،مثل شخصیت اسکارلت کتاب بر باد رفته به خودم میگم،فردا بهش فکر میکنم،امروز نه،فردا حتما راهی پیدا میکنم...
امشب تولدمه،یا بهتره بگم فردا...۲۵ ساله شدم،همیشه از ۲۵ سالگیم انتظاری غیر از اینی که الان هستم داشتم،اما باز خدایا شکرت به خاطر همه چی...
می گویند "قسمت" نیست... "حکمت" است
من امروز کجام و تو امروز کجایی؟
همه درد دنیا یه شب درد من نیست
.
.
.
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم
هر جا که پا میزارم تورو اونجا میبینم
یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصهء غربت تو قد صدتا قصه بود
یادتو هرجا که هستم با منه داره عمره منو آتیش میزنه
تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد
گونه های خیسمو دستای تو پاک میکرد
حالا اون دستا کجاس اون دوتا دستای خوب
چرا بیصدا شده لب قصه های خوب
من که باور ندارم اون همه خاطره مرد
عاشق آسمونا پشت یک پنجره مرد
آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالاها گریه هامو ندیده
یادتو هرجا که هستم با منه داره عمره منو آتیش میزنه
پی نوشت:تندیس،وشه،۳ سال پیش ...