دیووووووووونه باید سرت داد بزنم که دارم از دلتنگیت میمیرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخرش همون جور باهم رفتار کردی که همیشه ازش میترسیدم و اما ته دلم،با خودم میگفتم نه اون هیچوقت باهم اینجور نمیکنه...
گفتی برو دنبال زندگی خودت...هنوزم باورم نمیشه اون صدای غمگین مال تو بود...شوکه
شدم...بغض وحشتناکی تو گلوم بود...رفتم...
خیلی سخته که از جایی که با عشق ساختیش و با عشق ازش رد شدی بیای یه جای دیگه و
بنویسی...امیدوارم عادت کنم به اینجا..