حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

از دل نرود هر انکه از دیده برفت ...

 تا تو رفتی همه گفتند

که از دل برود هر آنکه از دیده برفت

و در آن لحظه ی نا باوری و غصه ی من خندیدند

و تو ای کاش میدانستی که در این تنگ بلور شفاف

ماهی سرخ تو زندست هنوز

و در این کلبه ی سرد

یادگار تو بجاست

و تو ای کاش که می آمدی

و میدیدی

که از دل نرود هر انکه از دیده برفت

دلم میخواست وقتی خسته ای  کنارت باشم...

تمام دلخوشیم این بود که وقتی مهر بیاد یه مدتی اختلاف زمانیمون کم میشه...حالا که نیستی با این دلخوشی چی کار کنم؟