حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

فال شب یلدا

ان سفرکرده که صد قافله دل همره اوست      هر کجا هست خدایا به سلامت  دارش

دلم شب یلدایی رو میخواد که تو رو ببینم،با لذت و تعجب نگاهت کنم،تو سر به سرم بزاری و من غافلگیرت کنم...شب یلدایی که انقدر سرد باشه که من کلاه بذارم و کاپشن بپوشم و تو اون بلوز کلاه دار سفید که من عاشقش بودم و کاپشن مشکیت...الان دیگه نه من از اون لباس ها استفاده میکنم نه تو...دلم فالی رو میخواد که هر دومون به نیت هم گرفته بودیم که مبادا دیگری ازمون خوشش نیومده باشه....خیلی دوست دارم،مرسی که نذاشتی ناراحت باشم...

جان هر کی دوست دارید رو بلاگ هاتون آهنگ نذارید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خیلی راحت میشه حال خوش یه نفر رو خراب کرد،اما از اون راحت تر میشه یه نفر و خوشحال کرد،اما نمیدونم چرا ما آدما اصرار داریم فقط همون اولی رو اجرا کنیم...

خدایا به همین شب عزیز خودت کمکمون کن...

کاش میشد بعضی صحنه ها، بعضی نگاه ها،بعضی محبت ها را ضبط کرد ...

خدایا شکرت از این بارون...صدای بارون رو دوست دارم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خیلی خسته ام .دلم تنوع میخواد.از این همه یکنواختی تو زندگیم خسته شدم،از این همه بی حوصلگی.از دست خودم حرص میخورم که بخاطر بی حوصلگی کلی از وقتم رو از دست میدم و به کارام نمیرسم.
از وقتی گفتم میخوام برام کتاب خونه درس بخونم،مامان و بابام به شدت موافقت کردن،فکر کنم خسته شدن از بس من و تو خونه دیدن،حق دارن.
خدایا یه اراده ای به من بده صبا زود از خواب پا شم...این وقتم هم کم کم تموم میشه ها

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

کاش همه ناراحتی ها و غصه ها و آشفتگی ها تموم بشه...خدایا من تحملم کمه...خودتم خوب میدونی تا حالا خیلی تحمل کردم،دیگه نمیتونم...باور کن!

به عشق هم ربطی نداره!

همیشه وقتی واسه خودمون دعا میکردم،میگفتم خدایا بذار هرچی به صلاحمونه بشه،اگه به صلاحمونه بذار به هم برسیم...همیشه فک میکردم حتما هست...خدا کمکمون میکنه...دعای اشتباهی بود؟

خدایا نمیشد این بدن من رو یه کم قوی تر میکردی از ۱۲ ماه سال ۱۳ ماهش رو سرما خورده نباشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خداییش یکی به من بگه چرا من و تو ۱۸۰ درجه با هم فرق داریم اما هم و دوست داریم؟؟؟؟

کاش یک بار من را هم اراده میکردی...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ای کاش من هم ذره ای از اراده ی تو رو تو کارام داشتم...واقعن همیشه  بهت افتخار کردم و میکنم،حتا اگه مال من نباشی،تو لیاقت بهترین چیزا رو داری...

وقتی میای صدای پات، از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور،که از همه دنیا میاد
تا وقتی که در وا می شه،لحظه دیدن می رسه
هرچی که جاده ست رو زمین،به سینه من می رسه.... آه
ای که تویی همه کَسم،بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم،به هر چی می خوام می رسم


وقتی تو نیستی قلبمو،واسه کی تکرار بکنم
گلهای خواب آلوده رو،واسه کی بیدار بکنم
دست کبوترای عشق . واسه کی دونه بپاشه
مگه تن من می تونه،بدون تو زنده باشه
ای که تویی همه کَسم،بی تو می گیره نفسم

اگه تو رو داشته باشم،به هر چی می خوام می رسم


عزیزترین سوغاتیه،غبار پیراهن تو
عمر دوباره منه،دیدن و بوییدن تو
نه من تو رو واسه خودم،نه از سر هوس می خوام
عمر دوباره منی،تو رو واسه نفس می خوام
ای که تویی همه کَسم،بی تو می گیره نفسم

اگه تو رو داشته باشم،به هر چی می خوام می رسم

به هر چی می خوام می رسم...




پی نوشت:عاشق این آهنگم و فقط تو میدونی چرا....

اون شبایی که اسمت رو ناخود آگاه صدا میکنم،خیلی دلم میخواد بدونم دقیقن کجایی و به چی فکر میکنی...