حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

خیالها را که کنار بزنی

خاطرات را که بتکانی

اوهام را که نادیده بگیری

یک سمت وجودم جای خالی توست و

دیگر سمت تلنبار هیچ!

"وقت آمدنت نیست؟!"

از بس خیال داشتنت را داشتم،

اینقدر به خیال آمدنت چشمانم را باز وبسته کردم

خودم هم خیال شدم!

تمامش کن عزیز دلم...

دیگرمن وخیال ازهم خسته شده ایم ....

نمیدونم چرا تو اول هفته حس آخر هفته رو دارم؟انگار زمان از دستم در رفته

امروز وقتی انرژی کم آوردم میدونی فقط به خاطر قولی که بهم دادی دوباره انرژی گرفتم؟

یادته بهت میگفتم هر بار خواب میبینم اومدی ایران اما من نتونستم ببینمت و تو رفتی و من فقط گریه کردم؟خدایا این بار خوابم رو بر آورده نکن...خواهش التماس میکنم...حتی اگر به صلاحم نیست...

الان باید حالم خوب باشه،ولی نیست،اصلا خوب نیست...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بودنت هنوز مثل بارونه
تازه و خنک و ناز و آرومه

حتا الان از پشت این دیوار
که ساختن تا دوستت نداشته باشم

اتل و متل ، بهار بیرونه
مرغابی تو باغش می‌خونه
باغ من سرده
همه‌ی گلاش پژمرده دونه دونه

بارون بارونه بارون بارونه
بارون بارونه بارون بارونه

دلم تنگه پرتقال من
گلپر سبز قلب زار من
منو ببخش از برای تو
هر چی که بخوای می‌یارم

اتل و متل نازنین دل
زندگی خوب و مهربونه
عطر و بوش همین غم و شادیه
کوچیک و بزرگ مونه

آهای زمونه آهای زمونه!
این گردونه تو کی داره می‌چرخونه؟

بودنت هنوز مثل بارونه
مثل قدیما پاک و روونه
از پشت این دیوار بی‌رحمی که بین مونه

هاچین و واچین عسل شیرین
قصه مون هنوز ناتمومه
از اینجا به بعد کی میدونه که
چی سرنوشتمونه؟

بارون بارونه بارون بارونه
بارون بارونه بارون بارونه

کلا آدمیم که شب با جدیت تمام یه تصمیم میگیرم،اونوقت صبح  که پا میشم به یه نفر نیاز دارم که اون تصمیم رو بهم یاد آوری کنه!

وقتی که دلتنگ میشم و
همراه تنهایی می رم
داغ دلم تازه میشه
زمزمه های خوندنم
دغدغه های موندنم
با تو هم اندازه میشه

قد هزار تا پنجره تنهایی آواز می خونم
دارم با کی حرف می زنم...... نمی دونم.... نمی دونم

این روزا دنیا واسه من ازخونمون کوچیکتره
کاش میتونستم بخونم قد هزار تا پنجره


طلوع من طلوع من.....
وقتی غروب پر بزنه موقعِ رفتن منه

حالا که دلتنگی داره رفیق تنهاییم میشه
کوچه ها نارفیق شدن
حالا که هی میخوان شب و روز
به هم دیگه دروغ بگن...
ساعت ها هم دقیق شدن

طلوع من طلوع من.....

از خون دل نوشتم نزدیکِ دوست نامه

اِنّی رأیتُ دَهراً مِن هجرکَ القیامة

معنی: دنیا را از رفتن‌ت، مثل قیامت دیدم

 

دارم من از فراق‌ش در دیده صد علامت

لَیسَتْ دُموعُ عَینی هذا لَنَا العَلامة؟

معنی: آیا اشک‌های چشم من نشانی از مهجوری ما نیست؟

 

عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سر آید

ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی

 

هر چند کازمودم، از وی نبود سودم

مَن جرّب المُجرّب حَلّت بهِ النَّدامه

معنی: پشیمانی به کسی می‌رسد که آزموده را، دوباره بیازماید

 

گفتم ملامت آید، گر گِرد دوست گردم

واللهِ ما رأینا حُبّاً بِلا مَلامة

معنی: به خدا ما عشقی بدون ملامت و سرزنش ندیدیم

 

عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سر آید

ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی

 

پرسیدم از طبیبی، احوال دوست، گفتا:

«فی بُعدها عذابٌ، فی قُربها السلامة»

معنی: در دوری از او عذاب، و در نزدیکی او سلامت نهفته است

 

حافظ چو طالب آمد، جامی به جان شیرین

حتی یَذوق مِنهُ کاساً مِنَ الکَرامة

معنی: تا با دادن جان، جامی از کرامت عشق بچشد

 

عاشق شو ار نه روزی، کاری جهان سر آید

ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی

 

گر اوفتد به دستم آن میوه‌ی رسیده

باز آ که توبه کردیم از گفته و شنیده

 

روزی کرشمه‌ای کن ای یار برگزیده

یاران چه چاره سازم با این دل رمیده؟

 

شمشاد خوش‌خرام‌ش در ناز پروریده

چون قطره‌های شبنم بر برگ گل چکیده

 

وان رفتن خوش‌ش بین وان گام آرمیده

صد ماه‌رو ز رشک‌ش، جیب قصب دریده

جَیب: گریبان، قَصَب: پارچه‌ی نازک کتانی

 

دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده

دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده

دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده

دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده

میشه یه بار کاری رو که ازت میخوام واسم انجام بدی؟بدون اینکه هی اصرار و یاد آوری کنم،چی میشه خوشحالم کنی؟

تا حالا فکر کردن مرگ آنی خیلی بهتر از مرگ تدریجیه؟الان اون حس رو دارم،از این مرگ تدریجی خسته شدم...

خدا رو شکر هوا یه کم گرم شد،یخ زدم این چند روز

وقتی یک روز بی خبری ازت،یک عمر برام میگذره....یک عمر به خبری چه جوری قراره بگذره....؟

زندگی بهم یاد داد رویا پردازی نکنم،چون یه جایی میاد و با بولدوزر همش رو داغون میکنه،جوری که میبینی هیچ اثری ازش نیست...واقع بین باش،منطقی.....چقدر بدم میاد از منطقی که به نظرم هیچ منطقی پشتش نیست...متنفرم!

یه آهنگ رو حدود نیم ساعت گوش میدم،فقط یه آهنگ ها،اما انقدر حواسم پرته که فکر میکنم داره آهنگ عوض میشه و آهنگ های جدیدی رو میخونه....!!!!

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
انی رایت دهرا من هجرک القیامه
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی

برایت آرزو میکنم...
آرزوی کسی باشی که آرزویش را داری....

شبایی که میترسم از فکرهام، همیشه هوا خیس و بارونیه

تو این روزهای سیاه و مریض.. فقط یکمی چای واسه من بریز


تورو جون هرکی که بهش مومنی فقط امشبو فقط امشبو فقط امشبو حرف رفتن نزن



ساعت هارو به عقب برگردون... اگه فرصتی هنوزم مونده
بگو تو گذشته چه میبینی که از آینده ترسونده
ساعت هارو به عقب برگردون... اون همه خاطره رو پیدا کن
پشت این همه شبه تکراری... یه جهان تازه رو من وا کن
من هنوز زخمیه خاطره ام... جز تو هیچ کس رو دلم مرحم نیست
اسم تو صدا زدم وقتی که حتی اسم خودمم یادم نیست
همه امیدمی این روزها بلکه نجاتم بدی از این زندون
تو فقط اگه بخوای میتونی... ساعت ها رو به عقب برگردون



لینک

یه بار بهم بگو،من کجای زندگیت بودم...