حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

باران تویی

از آسمانم ماتم ببارد
هراس بی تو ماندنم ادامه دارد
نمی نویسم ترانه بی تو
چگونه پر کشد خیال واژه بی تو
به لب رسیده جان کجایی کجایی
که برده طاقتم جدایی
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گذارم
مگر ندانی چو از تو دورم
بی راهه ای خموش و تار
بی عبورم
نمی توانم دگر بگویم
که من اسیر این خزان تو به تویم
به لب رسیده جان کجایی کجایی
رهی نمانده تا رهایی
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم
باران تویی به خاک من بزن
باز آ ببین که در ره تو من
نفس بریده در گذارم
باران تویی به خاک من بزن
بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم

نظرات 3 + ارسال نظر
miss H دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 21:13 http://khakestariii.blogsky.com

بازآ ببین که بی مه تو من
هوای پر زدن ندارم.........................
خیلی قشنگ بود..
هرجا هستی خوش باشی..

امین دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:52

موفق باشی خارجی

مرسی امین

آلبالو پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:04

دوستش میدارم.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد