حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

کاش یاد بگیرم همیشه واسه چیزی ناراحت شم که اتفاق افتاده نه چیزی که معلوم نیست پیش بیاد یا نه!
نظرات 5 + ارسال نظر
ارام چهارشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 14:17 http://ghasam.blogsky.com

سلام

وبلاگ زیبایی داری و مطالبت زیباست

خوشحال میشم اگه وبلاگ من هم سربزنی و نظرتو راجع به تبادل لینک بگی


ممنون


فعلا

الیکا چهارشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:25

چطوری سحر جونم؟

خوب نیستم عزیزم،تمامه زندگیم انگار به هم پیچیده شده...البته میدونم تقصیر خوده منه ک همیشه انگار باید نگران چیزی تو زندگیم باشم...تو خوبی عزیزم؟چقدر خوبه که حالم رو میپرسی...

الیکا پنج‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 15:08

اپم سحری

امین جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 14:54

شاید بتونی اسمشو ترس از آینده بذاری نه ناراحتی
اینو همه دارن همه
وحشت از وقایع تلخ که حدس میزنیم ممکنه پیش بیاد ولی سعی کن خوش بین باشی
و توی زمان حال زندگی کنی نه آینده

ای کاش یاد بگیرم،اونوقت نصف مشکلاتم حل میشن!

امین جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:03

شاید بتونی بعضی از نگرانیهاتو واسه بعضی از دوستات که قابل اطمینان بیان کنی و اونوقت باهم ببینین که واقعا نگرانیت بجا بوده یا نه

دلم میخواد این کارو بکنم اما دوستام در دسترس نیستن...چقدر بده این بزرگ شدن همه از هم دور میشن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد