این روزا انقدر فکرم مشغوله و یه جورایی درگیر
عشق و درس و کار و و مریضی و کلا زندگی که حتی تو خواب هم این مساله رهام نمیکنه...تمرکز
برای نوشتن ندارم با این که دلم نوشتن میخواد...
عشق - کار- درس واقعا سخته همزمان بخوای به همشون برسی مگه اینکه یه تعادلی بینشون بر قرار کنی معمولا خوابها گوشه ای از ذهن ناخودآگاه انسان هست که توی واقعیت جرات پرداختن بهش داده نشده
عشق - کار- درس
واقعا سخته همزمان بخوای به همشون برسی مگه اینکه یه تعادلی بینشون بر قرار کنی
معمولا خوابها گوشه ای از ذهن ناخودآگاه انسان هست که توی واقعیت جرات پرداختن بهش داده نشده
خوابهای من همه ناشی از ترس های زندگیمن
کجایی؟
خونه نبودم الیکا ،و البته باز هم مریض شدم!