حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

دیدم تو خواب وقت سحر

شهزاده ای زرین کمند

نشسته بر اسب سفید

می اومد از کوه و کمر

می رفت و آتش به دلم می زد نگاهش

می رفت و آتش به دلم می زد نگاهش

کاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم پر آبم

روزی که بختم وا بشه پیدا بشه اون که اومد تو خوابم

شهزاده ی رویای من شاید تویی

اون کس که شب در خواب من آید تویی تو

از خواب شیرین ناگه پریدم

او را ندیدم دیگر کنارم به خدا

جانم رسیده از غصه بر لب

هر روز و هر شب در انتظارم به خدا

نظرات 2 + ارسال نظر
فلفل پنج‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 16:04

خیلی شعر قشنگیه، آهنگش همیشه یه حس و حال معنوی بهم می ده

اره خیلی قشنگه فلفل،من به صدای شهاب حسینی هم خیلی دوست دارم
http://www.backupflow.com/g.htm?id=51739

فلفل شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 16:39

قالب نو مبارک

مرسی،آخر مجبور شدم عوض کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد