حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

یه دانشگاهی که خیلی بهش امید داشتم،یعنی یه جورایی آینده درس خوندنم رو اونجا میدیدم ریجکتم کرد....خیلی سخته یه دفه ،تو یه لحظه تمام رویایی که واسه خودتون ساختین رو سرتون خراب شه...دوباره تمام تنم درد میکنه...
نظرات 2 + ارسال نظر
آلبالو سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:29

آره سخته که یهو همه محاسباتت اشتباه از آب در بیاد ولی کیفش اینه که یهو یه خبر خوبی که انتظارش را نداشتی بهت برسه.
من میدونم که قراره اون خبر خوبه الان بهت برسه. کمی صبر سحر نزدیک است

فعلا که بدجوری نا امیدم آلبالو جونی

آلبالو چهارشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:05

هرگز نا امید نباش عزیزم. در بدترین حالتها هم باز کور سوی امیدی هست. بعدم حتی اگه آدم پذیرش نگیره باز هم میتونه هزاران کار بکنه. اولا که ژانویه هست. دوما که سال بعدش هست. سوما که هنوز خیلی مونده که نتایج امسال همش معلوم بشه. یادت باشه که اگه خدا اراده کنه هر ناممکنی، ممکن میشه.

واسم دعا کن آلبالو جان،اصلآ خوب نیستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد