تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی
تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی
درگیر رویای توام . منو دوباره خواب کندنیا اگه تنهام گذاشت . تو منو انتخاب کنباور نمی کنم ولی . انگار غرور من شکستاگه دلت میخواد بری . اصرار من بی فایدستخواستم بهت چیزی نگم . تا با چشام خواهش کنمبستم به روت درارو . تا احساس آرامش کنم دلت از آرزوی من . انگار که بی خبر نبود حتی تو تصمیمای من . چشمات بی اثر نبود
من
جمعه 23 تیرماه سال 1391 ساعت 00:39
سلام
توهم که داری کم کم میای نت
حالت خوبه؟
سلام،خوبم،نه دیر به دیر نمیام،فقط کمتر مینویسم