حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

این چند روزه که کم پیدام،اومدم پیش خانوادم،خوبه کار خاصی نمیکنم اما خیالم راحته.مامانم من رو به زور برد دندون پزشکی و یه دندون عقلم و کندم که الان جاش بخیه زده شده و یه دندونمم امروز پر کردم که هنوز بی حس و حس میکنم صورتم کجه!خلاصه اینکه هستم فعلا،همه چی آرومه....گوش شیطون کر البته....
نظرات 1 + ارسال نظر
آلبالو چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 18:10

کلی با خانوادت خوش بگذرون. اینقده خوبه مامان آدم، آدم را وادار کنه یه کاری را زوری انجام بده.

عزیزم،میدونم چی میگی،ایشالا هر چه زودتر مامانت رو ببینی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد