حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

وقتی دارم زبان میخونم کتابی رو که تو بهم دادی و میارم و تمرینایی که حل کردم وتعداد  جوابای غلط و درستم رو با مال تو مقایسه میکنم،میخوام ببینم من بهترم یا تو...خنده داره نه؟دنبال دست خطت  میگردم ،نکاتی که تو کتابت یادداشت کردی تنها نوشته هایی که از تو دارم...دوستت دارم...هنوز دوستت دارم با  تمام  وجودم عزیزترینم...

این را بخوانید!زیباست....

هر موقع که فکر میکنم دلم دیگه برات تنگ نمیشه دلتنگ ترینم...

به یادت هستم ، بی هیچ بهانه ای ، شاید دوست داشتن همین باشد ...

عکس های آخرین دیدارمون رو نگاه میکنم...چرا همش دستهای من دورت ان؟انگار که میخواستم نگاهت دارم....

امشب دلم دست هایت را میخواست برای نوازش کردنم و سر انگشتانت را برای بوسیدنشان...

حس کردم جوابت به من پر از غرور بود،پر از بی اعتنایی...khahesh .toam moragheb bash .حتا نگفتی مراقب خودت باش!!!

تقریبا قطع امید کرده بودم که جوابمو بدی،وقتی اسمت  رو دیدم دلم هری ریخت پایین،نمیدونم چه احساسی داشتی موقع جواب دادن،ای کاش میدونستم...

چشم می بندم تا دوباره تو باشی ، چشم که می گشایم جز اشک ‌کسی بر آستان نگاهم نیست...

انگار واقعا باید باور کنم فراموشم کردی...

چقدر از یکشنبه ها بدم می اد،یکشنبه ای که من و تورو از هم جدا کرد...

دیشب خوابت  رو دیدم،امده بودی اینجا،اما فقط واسه یه روز اونم خونه ی ما،فقط یه سلام بهم کردیم،موقع بدرقه من از همه جاموندم،چقدر گریه کردم داد میزدم و میومدم دنبالت ....آخرش وقتی بهت رسیدم که رفته بودی...هنوزم یادش میوفتم گریم میگیره...

خدایا خودت کمکم کن...

بعضی وقتا واقعن سخته که بتونم جلوی خودم رو بگیرم تا باهات هیچ گونه تماسی نگیرم...

خیلی دلم میخواد بدونم اولین فکری که با دیدن آخرین پستم تو اون بلاگ کردی چی بود؟اینکه عادت کرده یا اینکه فراموشم کرده و همه حرفایی که میزد واسه این بود که منو به خاطر bf  اش بودن میخواست(همون چیزی که آخرین بر بهم گفتی...چطور تونستی؟نمیدونم...)

دارم فکر میکنم که در چه حد دیوانه ام که هنوزم که هنوزه،وقتی میخوام واسه کار مهمی تو زندگیم برنامه ریزی کنم اول به برنامه های تو فکر میکنم تا ببینم باهم جور در میان یا نه...

بعضی وقتا با تمام وجودم میخوام فریاد بزنم برگرد ....

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم...

اصلآ هنوزم به من فکر میکنی؟اصلآ دلت تنگ میشه؟

خدایا چرا هنوز اولین عکس العمل  من به یه عکس ازش که ۱۰۰۰۰ بار دیدمش اونم هر روز،قربون صدقه رفتنه؟