-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 21:36
این امریکا یی ها چی فکر کردن با این سیستم آنلاینشون آخه؟؟؟؟واقعا فکر کردن استاد من حاضر میشه بهشون میل بزنه و من رو توصیه کنه؟؟؟؟؟؟اعصاب ندارم!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 آذرماه سال 1390 18:44
یه وقتایی هست که حتی نوشتن هم دردی رو ازت درمون نمیکنه،الان از اون وقتاست....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 آذرماه سال 1390 20:44
این روزا آماده ام واسه گریه کردن..با دلیل و بی دلیل...بغض میکنم و گریه میکنم..تو اوج خنده و شادی...با شادترین آهنگ ها...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 آذرماه سال 1390 20:22
یادتون باشه ســیلی واقعیت رو درســت وقتی می خوری که ؛ وســط زیباترین رویا هســتی ... !
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 آذرماه سال 1390 14:02
آقا نمیشه من اپلای نکنم؟وقتی میخوام معدلم رو وارد کنم حس مرگ بهم دست میده،آخه اینا واسه چی باید بهم پذیرش بدن؟:(((((((((((((((((((((
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 آذرماه سال 1390 00:13
یه قرص خوردم،اون موقع که باید اثر میکرد نکرد،الان در عوض گیج گیجم،تو زندگی از قرص هم شانس نیاوردیم!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 آذرماه سال 1390 20:12
کاش تنها دغدغه ی زندگیم درس خوندن بود،کاش هنوز ۱۸ ساله بودم و تنها فکرم دانشگاه بود...چرا وقتی بزرگ میشیم این همه مشکلات و دغدغه ی ذهنی از مسائل خانوادگی و عشقی و کار و مالی و درسی برات پیش میاد و آینده ای که برات نامعلومه؟ بعضی وقتا به شدت کم میارم تو زندگیم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 آذرماه سال 1390 02:23
چرا وقتی دلت گرفته،حتی یه نفر نیست که بتونی باهاش صحبت کنی؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 آذرماه سال 1390 22:18
-
شام مهتاب
یکشنبه 6 آذرماه سال 1390 19:04
تو اون شام مهتاب کنارم نشستی عجب شاخه گل وار به پایم شکستی قلم زد نگاهت به نقش آفرینی که صورتگری را نبود این چنینی پریزاد عشقو مه آسا کشیدی خدا را به شور تماشا کشیدی تو دونسته بودی، چه خوش باورم من شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب قسم خوردی بر ماه ، که...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 آذرماه سال 1390 02:45
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 آذرماه سال 1390 00:02
یه sms ای بود میگفت:ما هر دو جهنمی هستیم،تو به جرم دزدیدن دل من،من به جرم پرستیدن تو به جای خدا....خواستم بگم یادش بخیر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 آذرماه سال 1390 12:51
من چی کار کنم که دستم درد میکنه و نباید با کامپیوتر کار کنم و تایپ کنم و صد البته که باید باند ببندم،اما هیچ کدوم از این کارا رو نمیکنم،اگه با کامپیوتر هم کار نکنم که دق میکنم ...حالا شاید امروز باند رو خریدم!!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 آذرماه سال 1390 02:02
نامجو و سیاوش قمیشی،از هر کدوم فقط یک آهنگ...چند ساعته دارم گوش میدم؟چند بار؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 آذرماه سال 1390 01:17
متنفرم از اینکه اتفاقی پیش بیاد و من باید هی فکر کنم چی شد؟چرا؟چی کار کردم؟خسته ام از متهم کردن خودم ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 آبانماه سال 1390 13:48
خیالها را که کنار بزنی خاطرات را که بتکانی اوهام را که نادیده بگیری یک سمت وجودم جای خالی توست و دیگر سمت تلنبار هیچ! "وقت آمدنت نیست؟!" از بس خیال داشتنت را داشتم، اینقدر به خیال آمدنت چشمانم را باز وبسته کردم خودم هم خیال شدم! تمامش کن عزیز دلم... دیگرمن وخیال ازهم خسته شده ایم ....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 آبانماه سال 1390 00:02
نمیدونم چرا تو اول هفته حس آخر هفته رو دارم؟انگار زمان از دستم در رفته
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 آبانماه سال 1390 21:42
امروز وقتی انرژی کم آوردم میدونی فقط به خاطر قولی که بهم دادی دوباره انرژی گرفتم؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 آبانماه سال 1390 01:22
یادته بهت میگفتم هر بار خواب میبینم اومدی ایران اما من نتونستم ببینمت و تو رفتی و من فقط گریه کردم؟خدایا این بار خوابم رو بر آورده نکن... خواهش التماس میکنم...حتی اگر به صلاحم نیست...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 آبانماه سال 1390 00:08
الان باید حالم خوب باشه،ولی نیست،اصلا خوب نیست...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 آبانماه سال 1390 23:22
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 آبانماه سال 1390 22:53
بودنت هنوز مثل بارونه تازه و خنک و ناز و آرومه حتا الان از پشت این دیوار که ساختن تا دوستت نداشته باشم اتل و متل ، بهار بیرونه مرغابی تو باغش میخونه باغ من سرده همهی گلاش پژمرده دونه دونه بارون بارونه بارون بارونه بارون بارونه بارون بارونه دلم تنگه پرتقال من گلپر سبز قلب زار من منو ببخش از برای تو هر چی که بخوای...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 آبانماه سال 1390 12:31
کلا آدمیم که شب با جدیت تمام یه تصمیم میگیرم،اونوقت صبح که پا میشم به یه نفر نیاز دارم که اون تصمیم رو بهم یاد آوری کنه!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 آبانماه سال 1390 20:04
وقتی که دلتنگ میشم و همراه تنهایی می رم داغ دلم تازه میشه زمزمه های خوندنم دغدغه های موندنم با تو هم اندازه میشه قد هزار تا پنجره تنهایی آواز می خونم دارم با کی حرف می زنم...... نمی دونم.... نمی دونم این روزا دنیا واسه من ازخونمون کوچیکتره کاش میتونستم بخونم قد هزار تا پنجره طلوع من طلوع من..... وقتی غروب پر بزنه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 آبانماه سال 1390 14:22
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA از خون دل نوشتم نزدیکِ دوست نامه اِنّی رأیتُ دَهراً مِن هجرکَ القیامة معنی: دنیا را از رفتنت، مثل قیامت دیدم دارم من از فراقش در دیده صد علامت لَیسَتْ دُموعُ عَینی هذا لَنَا العَلامة؟ معنی: آیا اشکهای چشم من نشانی از مهجوری ما نیست؟ عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سر آید...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 آبانماه سال 1390 00:38
میشه یه بار کاری رو که ازت میخوام واسم انجام بدی؟بدون اینکه هی اصرار و یاد آوری کنم،چی میشه خوشحالم کنی؟
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 آبانماه سال 1390 22:55
تا حالا فکر کردن مرگ آنی خیلی بهتر از مرگ تدریجیه؟الان اون حس رو دارم،از این مرگ تدریجی خسته شدم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 آبانماه سال 1390 14:21
خدا رو شکر هوا یه کم گرم شد،یخ زدم این چند روز
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 آبانماه سال 1390 20:34
وقتی یک روز بی خبری ازت،یک عمر برام میگذره....یک عمر به خبری چه جوری قراره بگذره....؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 آبانماه سال 1390 14:10
زندگی بهم یاد داد رویا پردازی نکنم،چون یه جایی میاد و با بولدوزر همش رو داغون میکنه،جوری که میبینی هیچ اثری ازش نیست...واقع بین باش،منطقی.....چقدر بدم میاد از منطقی که به نظرم هیچ منطقی پشتش نیست...متنفرم!