حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

حرفهای من

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی

خیلی بده آدم کلی حرف داشته باشه اما نوشتنش نیاد،خوش به حال اونایی که خوب مینویسن،حد اقل خالی میشن 

اعصابم خورده بخدا  ،اگه واسه ویزا ی ام.ریکا اقدام کرده بودم انقد طول نمیکشد این ویزا ی من طول کشیده !!!اینم از قیمت ار.ز که روز به روز داره بالا میره و من هیچی نخریدم هنوز،اینم از اینکه هنوز نمیدونم کی میخوام برم و کلی کار نکرده دارم 

زندگیم رو دور تند افتاده،اصلآ نمیفهمم چه جوری روزا میگذاره...میگذره و من هنوز کاری نکردم....
امروز ۶ سال گذشت،۶ سال با تمام خوبی ها و بادی ها و دوریاش،حتی باورش برا خودمم سخته،اما خوشحالم،مثل روز اول نه....خیلی خیلی بیشتر دوستت دارم...

بچه ها میشه هروقت گذرتون به اینجا افتاد واسه یکی از فامیلامون دعا کنین؟حالش بده و هنوز معلوم نیست چی میشه،دعا کنین خدا به جوونیش رحم کنه....

صبح که پاشدم،دیدم برام میل امده که واسه خوابگاه جا نداریم،من آخره می فرم خوابگاه رو پر کرده بودم...نمیدونم باید چی کار کنم،دارم میگردم دنبال خونه و اتاق،خدا کنه یه جای خوب با یه قیمت مناسب گیرم بیاد...این از ویزا اینم از خوابگاه....خدایا نا شکری نمیکنم ،شکرت،اما میشه یه کم کارای من دقیقه ۹۰ نیوفته؟

از وقتی بینیم رو عمل کردم آرزو به دل یه خواب راحت مونده،از بس که باید صاف بخوابم....هنوز ویزام نیومده،مثلا نباید حرص بخورم اما نمیشه،باید ۱ ماه دیگه برم اما هنوز بلیطمم نگرفتم...

یعنی چشاتو عمل کرده باشی و نتونی خوب ببینی و بیای بشینی پشت لپ تاپ خیلی رو میخواد بخدا....دوشنبه قرار بود برم دکتر بینی تا روز املام رو واسه یکشنبه یعنی فردا عمل کنم،از اونجا که سالهاست عینکیم و میخواستم ۱ ماه بعد از عمل بینی چشم و عمل کنم گفتم همون روز یه دکتر چشم هم برم،رفنن همانا و اینکه دکتر گفت قبل عمل بینی چشت رو عمل کن همانا،ما هی گفتیم عمل بینی میزنه چشم و داغون میکنه،اون گفت من بهتر میدونم یا شما ها،این شد که دقیقن همون فرداش رفتم عمل کردم،تا حالا از این کارا نکرده بودم اونم به این سرعت،در عوض وقت عمل بینیم رو ۱ هفته عقب انداختم،امروزم لنزام رو در آوردم،ولی هنوز تار میبینم،خدا کنه بهتر شه،یعنی میدونم میشه،خدا کنه ویزام بیاد،یعنی اونم میدونم میاد،انرژی مثبت رو حال میکنین؟

فقط امدم بگم چشم و عمل لازک کردم،اینکه میبینین نیستم نگران نباشین،میام به زودی،

راستش وقتی به رفتن فکر میکنم به اینکه چیزی نمونده،یه کم میترسم،نمیتونم حسم رو بگم دقیقا...و.یزام هنوز نیومده،ازم خواستن یه فرم رشته های خاص رو پر کنم...معلوم نیست چی قراره بشه...بچه ها به احتمال زیاد هفته ی بعد بینیم رو عمل میکنم،فکر کنم تو این دغدغه های شما عمل کردن من خنده دار باشه...ولی اگه تونستین یه کوچولو واسم دعا کنین،یه کم میترسم....

این چند روزه که کم پیدام،اومدم پیش خانوادم،خوبه کار خاصی نمیکنم اما خیالم راحته.مامانم من رو به زور برد دندون پزشکی و یه دندون عقلم و کندم که الان جاش بخیه زده شده و یه دندونمم امروز پر کردم که هنوز بی حس و حس میکنم صورتم کجه!خلاصه اینکه هستم فعلا،همه چی آرومه....گوش شیطون کر البته....

.از شما میخوام قضاوت کنین

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

درگیر رویای توام . منو دوباره خواب کن

دنیا اگه تنهام گذاشت . تو منو انتخاب کن

باور نمی کنم ولی . انگار غرور من شکست

اگه دلت میخواد بری . اصرار من بی فایدست

خواستم بهت چیزی نگم . تا با چشام خواهش کنم

بستم به روت درارو . تا احساس آرامش کنم 

دلت از آرزوی من . انگار که بی خبر نبود 

حتی تو تصمیمای من . چشمات بی اثر نبود

از اینکه با بزرگ شدن بین دوستی ها و رفاقتا فاصله میفته خوشم  نمیاد....اما انگار بعضی وقتا چاره ای  نیست...بعضی چیزا اجتناب ناپذیرن وقتی زندگیت داره مسیرش رو عوض میکنه...

سف.ارت

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شروع کردم به بافتن دستبند،خیلی باحاله،باعث میشه دقت و تمرکز آدم بالا بره،از بیکاریم خیلی خیلی بهتره،پیشنهاد میکنم شما هم دست به کار شین 

http://friendship-bracelets.net

فلفل دلم برات خیلی تنگ شده،منتظرم با یه روحیه خوب برگردی عزیزم....

جالبه،۲۸ ام اون ماه(میلادی)میل پذیرشم امد،و ۲۸ ام این ماه نامه پذیرشم،خدایا شکرت.....

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.